هنوز پشت پنجره منتظرم....
تو مقصری اگر من دیگر "من سابق "نیستم
من را به من نبودن محکوم نکن
من همانم که درگیر عشقش بودی
یادت نمیاید...؟
من همانم... حتی اگر این روزها هردویمان بوی بی تفاوتی بدهیم...
بوی سیگار میدهی...
یا این سیگار بوی تو را
بگذریم...
به هرحال بوی خوبیست...
دلم دیگه نه پول میخواد نه آغوش نه مهمونی نه حتی آینده
دلم...بچگیمو میخواد
با پاهای شنی و دستای کاکائویی...
باران که میبارد ...
دلم برای هوایت تنگ تر میشود... راه می افتم بدون چتر ....
من بغض ,
میکنم آسمان گریه...
من خدا نیستم که بگم : صدبار توبه شکستی باز آی...
اگه رفتی دیگه به سلامت...!
بازی قشنگی بود
اما ما قشنگ بازی نکردیم
قبول کن که هردو باختیم
من همه را به تو فروختم
و تو مرا به هیچ فروختی
همیشه بهم میکفت زندگیشم...
روز جدایی بهم گفت خدافظ زندگیم.
گفتم اگه زندگیتم چرا تنهام میذاری؟
لبخند تلخی زد و گفت : هرکسی برای رسیدن به عشقش باید از زندگیش بگذره...!
دیرگاهیست که تنها شده ام
قصه ی غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه زمن باخبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام
من یه دخترم!
به اندام ظریف و صدای نازکم نگاه نکن.اگر بخواهم یک شبه تمام هویت مردانه ات را به آتش میکشم
تعداد صفحات : 3
میگویند خدا همه جا هست... میگویم همه جاهم نه این روزها خداهم خجالت میکشد بعضی جاها برود...!